نورگیر

ساخت وبلاگ

 

بگذار تا پيشانى‌ات را كه درّه‌ی ميانِ دو كوه بود با ماهِ برآمده‌اش ببوسم اى شهر. شبِ تو درياى من بود و من، با قايقِ كاغذى سفر مى‌كردم.

 

 

نورگیر...
ما را در سایت نورگیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nevisaro بازدید : 132 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت: 2:06

 

خواب‌ات را دیدم که نیمی از صورت خودت بودی و نیمِ دیگر پدربزرگ‌ام.

زانو زدم - کفِ دست‌ها بر خاک - و ضجّه‌ای زدم، که تنها در فراقِ چون تویی می‌شد زد.

نورگیر...
ما را در سایت نورگیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nevisaro بازدید : 139 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت: 2:06